مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
سه شنبه، 30 آبان 1402 ساعت 17:452023-11-21اقتصادي

داستان ماهی و زن حریص | زنی که هیچ چیز راضیش نمی کرد!


در زمان های خیلی قدیم، مرد ماهیگیری بود که زندگیشُ از صید ماهی گذران می کرد.

خودش بود و زنش، تو یه خرابه هم زندگی می کردن.

یه چادری زده بودن تو یک خرابه و زندگی می کردن.

- داستان ماهی و زن حریص زنی که هیچ چیز راضیش نمی کرد! در زمان های خیلی قدیم، مرد ماهیگیری بود که زندگیشُ از صید ماهی گذران می کرد.

خودش بود و زنش، تو یه خرابه هم زندگی می کردن.

یه چادری زده بودن تو یک خرابه و زندگی می کردن.

مرد روزا می رفت کنار دریا ماهی می گرفت.

ماهی رُ می برد بازار می فروخت و خرج رُ اداره می کرد.

زنشم تو همون چادری که زده بودن نشسته بود ریسندگی می کرد، نخ می ریسید.

داستان ماهی و زن حریص یه روز مرد ماهیگیر مثل روزای گذشته رفت کنار دریا.

او یکی از این قایقای خیلی کوچیک داشت.

قایقُ سوار شد و رفت کمی جلوتر و شروع کرد ماهی گرفتن.

از صبح تا غروب هر چی قلاب انداخت، تور انداخت ماهی صید نکرد.

وقتی می خواست دیگه بیاد خیلی ناراحت بود از اینکه امروز هیچ ماهی صید نکرده.

آخرین تورشم انداخت و وقتی تورُ کشید بالا، دید یه ماهی طلایی رنگ خیلی قشنگ داخل تورش هست.

خیلی این ماهی قشنگ بود، آنقدر ماهی قشنگ بود که آدم دلش نمی اومد به هیچ قیمتی این ماهی رو از دست بده.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

داستان ماهی و زن حریص | زنی که هیچ چیز راضیش نمی کرد!

داستان ماهی و زن حریص | زنی که هیچ چیز راضیش نمی کرد!